زهی نموده ازان زلف و عارض و رخ خوب


یکی سواد و دوم نقطه و سیم مکتوب

سواد و نقطه و مکتوب اوست بر دل من


یکی بلا و دوم فتنه و سیم آشوب

بلا و فتنه و آشوب او بود ما را


یکی مراد و دوم مونس و سیم مطلوب

مراد و مونس و مطلوب هر سه از من شد


یکی جدا و دوم غالب و سیم مغلوب

جدا و غالب و مغلوب هر سه باز آید


یکی غلام و دوم دولت و سیم مرکوب

غلام و دولت و مرکوب با سه چیز خوش است


یکی حضور و دوم شادی و سیم محبوب

حضور و شادی و محبوب من بود خسرو


یکی شراب و دوم ساقی و سیم محبوب